بچه مدرسهای آل سعود
بچه مدرسهای آل سعود
از وقتی که سلمان قدرت را در دست گرفته آن عقلانیت، تبدیل به توحش بیشتری تبدیل شده است. انگار سلمان علاوه بر ابتلا به بیماری نارسایی قلبی، دچار نارسایی مغزی نیز شده است. نشانه آشکارش قرار دادن یک جوانک گستاخ بزچران و بچهمدرسهای در رأس وزارت خارجه است.
به گزارش خبرگزاری تنسیم، حمید رضا مهدیزاده در یادداشتی نوشته است:
اظهارات دوباره عادل الجبیر در کنفرانس خبری مشترک با جان کری علیه جمهوری اسلامی ایران، من را به یاد دوران مدرسه انداخت. بچههای شرور و بیانضباطی که اتفاقاً کتکخورشان خیلی ملس بود، با دیدن ولی خود در مدرسه به همه فحش میدادند و هنگامی که پدرشان از جلسه اولیا و مربیان خارج میشد، حتی جرئت نمیکردند برای رفتن به دستشویی هم از اتاق ناظم خارج شوند.
مقامات سیاسی کشوری علیه ملت رشید ایران دست به لجنپراکنی میزنند و درنهایت وقاحت ما را متهم به حمایت از تروریسم میکنند که به گفته تمامی نهادهای حقوق بشری در همین حدود چهارسال حداقل میلیاردها دلار خرج تروریستها ومزدوران اجارهای از کشورهای اروپایی، آمریکا، آفریقا، چچن، پاکستان، افغانستان وجدیداً هم از کلمبیا و سودان نمودهاند. برای کشتار مردم مظلوم منطقه خاورمیانه، به چه علت؟ واضح است! با گستاخی تمام میخواهند به دیگران ثابت کنند که هر چه دستور میدهند آنها باید بگویند: "چشم".
چهار سال است که مردم عراق، سوریه، یمن و بحرین فقط بهخاطر اینکه به سلمان و قبل از او گفتهاند: "شما غلط میکنید که دستور میدهید تا ما هم در نهایت حقارت بگوییم چشم"، به دستور همین سران فعلی آلسعود خونشان، مالشان، نوامیسشان و فرزندانشان توسط تروریستهای مورد حمایت آنها به غارت میرود واگر جمهوری اسلامی از سر وظیفه شرعی اعتراض کند: "شما خیرِ سرتان خادمالحرمین شریفین هستید، چرا پیروان رسول گرامی اسلام(ص) را بیگناه به خاک وخون میکشید؟" آنوقت ما میشویم حامی تروریسم!
من نمیدانم که این کری بیوجدان چه در گوش الجبیر بدبخت خوانده که تا این اندازه پای خود را از گلیمش بیرون آورده و گندهتر از دهانش حرف میزند، اما عقلای رژیم سعودی مگر نمیدانند که در تمام هشت سال جنگ تحمیلی ملت ایران با صدام ملعون نه فقط آمریکا و اروپا بلکه شوروی وچین هم با تمام قدرت از وی حمایت کردند، نتیجه آن جنگ چه شد؟ الآن صدام کجاست؟ حزب بعث وسرانش در چه حال هستند؟
ظاهراً وزیر خارجه عربستان از کوتاهی قد خود بهشدت عصبانی است که میخواهد با پرش از روی دیوار آهنین و سر به فلک کشیده ایران برای خود شهرتی بلند فراهم آورد، ولی مگر ابیات ملکوتی حضرت حافظ را نخوانده که میگوید "ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست / عرض خود می بری و زحمت ما میداری".
ملک عبدالله با ما اختلافنظرش زیاد بود، ولی هم با جرج بوش و تونی بلر در نیویورک مجلس ویسکیخوری راه میانداخت و هم با آقای هاشمی رفسنجانی به طواف خانه خدا میرفت و شرکتهای عربستانی نیز روابط تجاری خود را با ایران حفظ میکردند و در عین حال با رژیم صهیونیستی هم دادوستد داشتند، طبیعی بود که جمهوری اسلامی از این وضعیت راضی نبوده و نیست، ولی از اوضاع کنونی بهتر بود. سعود الفیصل هم مداوم یکی به میخ ایران میزد و یکی به نعل آمریکا.
از وقتی که سلمان قدرت را در دست گرفته آن عقلانیت، به توحش بیشتری تبدیل شده است، انگار سلمان علاوه بر ابتلا به بیماری نارسایی قلبی، دچار نارسایی مغزی نیز شده است که تصمیم به رویارویی با جمهوری اسلامی ایران گرفته، که نشانه آشکارش قرار دادن این جوانک گستاخ بزچران در رأس وزارت خارجه است.
امیدواریم که عقلای سعودی مداخله کنند و سلمان را از مسیر رویارویی مستقیم با ایران برحذر دارند، قطعاً سلمان با اعدام حضرت آیتالله نِمِر وارد راهی خواهد شد که پایان ندارد و سعودیها خواهند دانست که هواپیماهای پیشرفته آمریکا که میلیاردها دلار برای داشتنشان هزینه کردهاند، در روز واقعه جز مشتی آهنپاره چیز دیگری نخواهند بود.
ضمن آنکه قطعاً جمهوری اسلامی هم بعضی از مزدوران آلسعود را که در داخل خاک ایران به جاسوسی برای دستگاههای امنیتی سعودی مشغول هستند، شناسایی کرده که مثلاً عنوان جعلی عالم دینی را هم روی خود گذاشتهاند وبا تمام توانشان برای تبلیغ عقیده مستهجن وهابیت تلاش مینمایند و تا امروز به حرمت اخلاق اسلامی و برقراری وحدت سکوت نموده واز دستگیری آن نامردها خودداری کرده است. امیدواریم عقلای سعودی مداخله نمایند تا واکنش محکم و خشن ما که موها را بر اندامها سیخ میکند، در پی نداشته باشد، امیدواریم.